خیانت

یادم می آید، کمی پیش تر از همان آخر ها ،پدر می گفت چقدر کم گپ شده ام ! حرف های دلم را به کی و کجا می زنم؟اما یادش رفته بود سال ها پیش که دختر خنده رو و شادابی بودم، هر بار که مرا می دید می گفت :" چه شنیده ایی که اینقدر شوخ و شنگ استی ؟" بعد ها که معنی گپ اش را فهمیدم سعی کردم جلو چشمهایش نخندم و کم کم این نخندیدن و کم گپ زدن شد عادتم،با خود گپ می زدم و با خود خنده می کردم.باید مثل یک مرد باشم تا نتوانند با من بازی کنند.نباید خنده بر لب داشته باشم.زن و لبخند نزدن چه به هم نمی آیند ! مثل آسمان بی ستاره، مثل عشق بدون احساس،مثل مادر نامهرباناز رمان " نه مثل دایی یغما "نوشته ی زهرا نورینشر نیبرچسب‌ها: ادبیات افغانستان + نوشته شده در  Fri 1 Mar 2024ساعت 3 PM  توسط Mephisto  خیانت...ادامه مطلب

امروز سشنبه پانزدهم اسپند 1402 پدرم ما رو برای همیشه تنها گذاشت.حقیقتا کمرم شکست. سخته ! هنوز مادرم نمیدونه !فکر می کنم که بزرگترین حامی و پشتیبانم رو از دست دادم.سوار ماشینش بودم تو خیابون که خواهر بزرگم زنگ زد و بعد کلی مقدمه چیدن گفت که چی شده !تو بیمارستان بخاطر ایست قلبی ناشی از عفونت ریه و سرطان کبد و مغز !!!اومدم خونه و از عکسش عکس گرفتم. جانی واکر رو برداشتم و ریختم تو شات امبه افتخار پدرم و سلامتی شما.سگنوشت: پدر ... خیلی دوستت دارم ...همیشه داشتم و خواهم داشت تا روزی که خودمم خاک و خاکستر بشم.خیلی ازت یاد گرفتم تو هر چیزی ... هنوز بعد 38 سال یهو یه شعری میخوندی یا یه نکته ایی میگفتی که تا بهحال ازت نشنیده بودم. ببخشید که اون چیزی که میخواستی نشدم بابا ...ببخشید.خداحافظ برای همیشه بابا دوستت دارم...برچسب‌ها: پدر + نوشته شده در  Tue 5 Mar 2024ساعت 3 PM  توسط Mephisto  خیانت...ادامه مطلب

" روزی روزگاری، در خواب دیدم که پروانه ایی هستم.به این طرف و آنطرف بال میزنم، به تمام مقاصد یک پروانه!من فقط به عنوان یک پروانه از خوشحالی خود آگاه بودم، غافل از اینکه خودم هستم.به زودی از خواب بیدار شدم و در حقیقت دوباره خودم را یافتم.حالا نمی دانم آن موقع مردی بودم که خواب دیدم پروانه ام یاالان پروانه ای هستم و در خواب میبینم که یک مرد هستم. "منتسب به چوانگ تزوفیلسوف سده ی چهارم پیش از میلاداولین فیلسوف شناخته شده آنارکیست که وجود دولت را لازم نمی دانست.برچسب‌ها: چوانگ تزو + نوشته شده در  Thu 14 Mar 2024ساعت 5 PM  توسط Mephisto  خیانت...ادامه مطلب

تو زندگی خیلی هامون یکی هست که فکر میکنیم شاید ، شاید ، شایداگر میشد، میموند یا ما باهاش میموندیم،یا اگه سنمون کمتر بود یا بیشتر ،اگه پول بود، اگه مهاجرت نبود،اگه خانوادش و یا خانوادمون مخالفت نمی کردن ،اگر دنیای لعنت شده رو همون در همیشگی نمی چرخید و عشق به موقع اومده بود شایدزندگیمون بهتر از امروز بود.شاید خوشحالتر بودیم.انگلیسی ها بهش میگن the one that got away برچسب‌ها: شخصی + نوشته شده در  Tue 20 Feb 2024ساعت 1 AM  توسط Mephisto  خیانت...ادامه مطلب

رفته بودم شهر کتاب دنبال کتاب حکومت و دین اثر اسپینوزا ،شما اگر کتاب دوست و کتابخون باشید میدونید وقتی میرید تو کتابخونه یا کتابفروشیچه اتفاقی براتون می افته !!!با خودم عهد کرده بودم فقط میرم تو این کتاب رو میخرم میام بیرون !ولی نشد ! گرفتار شدیم !! با خودم گفتم 963 تا کتاب تو خونه داری 16 گیگ پی دی اف رو سیستمنخری هااا ! خلاصه موفق شدم بر نفس کصپاره ببخشید یعنی اماره پیروز بشم و فقط نگاه کنمدر همین حین دوتا دختر از کنارم رد شدن و تو اون قسمت فلسفه و رمان ایسته کردن یکیشون سووشون رو برداشت و گفت :این کتاب سیمین دانشوره هااون یکی گفت :نمیشناسم.اولی گفتبابا زن جلال آل احمد دیگهدختره دوباره گفتنمیشناسماولی کوتاه بیا نبود و گفتبابا جلال آل احمد بزرگراه جلال دیگه ! در همون لحظه اسپینوزا به جلال نگاه کرد من به سیمین ، سیمین به اسپینوزا وچهارتایی بدون کوچکترین حرفی محل رو ترک کردیم.برچسب‌ها: شخصی + نوشته شده در  Tue 20 Feb 2024ساعت 2 AM  توسط Mephisto  |  خیانت...ادامه مطلب

خیانت...

موقعیت : مکالمه ی دو تا کمونیست.* تو اگه دو تا خونه داشتی یکیشو میدادی به من ؟+البته که میدادم کامرد ! ( کامرد=رفیق)*ماشین چی ؟ اگه دوتا ماشین داشتی چی ؟ یکیشو میدادی بهم ؟ +البته که میدادم ، تو برادر کمونیست منی ، این چه سوالیه؟*اگه دوتا مرغ داشتی چی ؟ یکیشو میدادی بهم؟+نه ! * نه ؟! چرا؟+ آخه دوتا مرغ دارم!برچسب‌ها: communism + نوشته شده در  Tue 23 Jan 2024ساعت 3 AM  توسط Mephisto  |  خیانت...ادامه مطلب

خیانت...

خیانت...

خیانت...